یکی از امتیازات مذهب تشیع این است که دین زنده و جاودانی است، چرا که قائل است امام حی و زنده دارد، ادیان دیگر یا رهبرانشان از دنیا رفته اند و یا هنوز متولد نشده اند تنها مذهبی که قائل است آخرین امام او زنده است و هستی به برکت او می چرخد، و تمام مشخصات آن امام را ضبط و ثبت نموده است، تشیع است، پروفسور «هانری کربن» فرانسوی می گوید: «به عقیده من مذهب تشیّع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته است و به طور مستمر و پیوسته، ولایت را زنده و پابرجا می دارد. مذهب یهود، نبوت را که رابطهای است واقعی میان خدا و عالم انسانی در حضرت موسی(ع) ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح (ع) و حضرت محمد (ص) اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع می کند، همچنین مسیحیان در حضرت مسیح متوقف شده اند، اهل سنت از مسلمانان نیز در حضرت محمد ـ صل الله علیه و آله ـ توقف کرده و با ختم نبوّت در ایشان دیگر رابطه ای میان خالق و مخلوق، موجود نمی دانند، تنها مذهب تشیع است که «نبوّت» را با حضرت محمد ـ صل الله علیه و آله ـ ختم شده می داند، ولی «ولایت» را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند.»[1] وبنابراین مسئله تولد آن حضرت به عنوان بزرگترین شاخصه تشیّع مورد توجه دیگران قرار گرفته، و آثار سودمند آن را بیان نمودهاند چنانکه:
. هانری کربن میگوید: «سرزمین ایران از دید اخروی، سرزمین انتظار است، قلمروی که در آن امام غایب دست اندر کار فرا رساندن ساعت موعود در زمان غیبت است».[2]
وادلههای فراوانی بر حیات امام زمان (عج) داریم، که اقامه آن هم برای اقناع مذاهب دیگر، و هم تقویت ایمان خودیها لازم و ضروری می نماید.
الف: دلایلی که به صورت کلی وجود امام زنده را در هر زمان لازم و ضروری شمرده اند که این گروه از ادلّه هم، بر دو دسته تقسیم می شوند:
1- دلائل عقلی محض، دلائل عقلی که در لزوم بعثت انبیاء، در تمام ادیان مخصوصاً اسلام بیان شده است همچون ضرورت وجود نبی را اقتضاء، می کند و کمال مطلق بودن خداوند، لزوم هدایت بشر به سعادت ابدی، دفع ظلم . . .[3] آن ادلّه در امامت هم جاری و ساری است، مخصوصاً در اسلام که، نبوّت خاتمه یافته است، و حکمت الهی اقتضا می کند، که این خاتمیت توأم با نصب امام در هر زمان باشد، آنهم امامی که زنده باشد، در نتیجه در این زمان هم وجود امام زنده و حیّ در بین جامعه بشری لازم و ضروری می باشد.[4] والّا اگر امام زنده نباشد با نظام احسن بودن هستی، و کمال مطلق بودن خداوند سازگاری ندارد.
2- دلایل نقلی؛ که فهرست وار به برخی از آنها اشاره می شود:
الف: امام واسطه فیض الهی و قلب عالم امکان است؛ اگر زمین لحظه ای از حجت خدا و امام زنده خالی باشد از هم می پاشد و فرو می ریزد، چنان که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر زمین بدون وجود امام بماند ساکنان خود را در کام خود فرو می برد»[5] ابن ابی الحدید از علی ـ علیه السلام ـ نقل نمود که حضرت فرمود: «زمین خالی از حجت نیست، خواه ظاهر و آشکار و یا بیمناک و پنهان«اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجّه اما ظاهراً او خائفاً مغمورا» ». و همچنین ابن حجر عسقلانی یکی از علمای اهل سنت این نظر را تأیید نموده است[6].
ب:همراهی قرآن و پاسداری آیین خدا، از حدیث ثقلین: که تواتر آن بین مسلمین قطعی است نکاتی استفاده می شود از جمله اینکه قرآن و اهل بیت همیشه همراه یکدیگرند و جدایی ناپذیر «لن یفترقا»[7] لذا باید همیشه امام زنده ای در هر زمان در کنار قرآن وجود داشته باشد، تا مضمون حدیث تحقق پیدا کند. و همچنین پاسداری و صیانت از قرآن و آیین خدا می طلبد که همیشه امام زنده ای وجود داشته باشد، علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «هرگز روی زمین از قیام کننده ای یا حجت و دلیلی، خالی نمی ماند . . . تا دلایل و اسناد روشنی الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید.[8]
ج: وجود شب قدر دلیل وجود امام زنده در هر عصر و زمان: چرا که نزول تقدیرات یکسال، می طلبد نبی و یا امامی را که تقدیرات را از عالم اعلی دریافت (و تلقی) نماید، چنانکه پیامبر اسلام ـ صل الله علیه و آله ـ به ابابکر و عمر فرمود: تقدیرات (هر سال در شب قدر)بر چه کسی نازل می شود؟ گفتند: بر شما یا رسول الله، فرمود: آیا شب قدر بعد از من ادامه دارد، گفتند بلی، فرمود: در آن وقت تقدیرات بر چه کسی فرود می آید؟ گفتند نمی دانیم، فرمود: بدانید بر این شخص (اشاره فرمود به علی ـ علیه السلام ـ )نازل می شود . . . [9] با توجّه به اینکه ائمه ـ علیهم السلام ـ توسط امام سابق به عنوان امام اعلام میشود و از طرف خداوند تعیین شدهاند. بعد از علی ـ علیه السلام ـ بر ائمه دیگر تا می رسد به این زمان ،چون شهادت امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ از مسلمات تاریخ است، بعد از ایشان، باید امام زنده ای باشد تا تقدیرات بر او(و قلب مبارکش) نازل شود، و حوادث یکسال را دریافت نماید. چنانکه امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «لیله القدر در هر سال وجود دارد که تقدیرات یکسال بر والیان بعد از پیامبر ـ صل الله علیه و آله ـ نازل می شود، گفته شد ولات امر چه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده نفراز نسل من.»[10]
-------------------------------
[1] . سالنامه 2، مکتب تشیع، مصاحبات استاد علّامه طباطبایی، با پروفسور هانری کربن، درباره شیعه (1339)، ص 20،.
[2] . مجله انتظار، شماره 2، سال اول، ص 129 .
[3] . شیخ محمد رضا مظفر، بدایه المعارف الالهیه، شرح از محمد محسن خرازی (قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول)، ج 2، ص 25، و ر- ک محمد تقی مصباح، آموزش عقائد (تهران، شرکت چاپ و نشر بین المللی سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1/ 1371)، ص 177 - 180، و همچنین ر- ک، علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد(قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1415 ه -ق) ص 353 -355 .
[4] . آموزش عقائد ، ص 306 .
[5] . صدوق، کمال الدین (قم) مؤسسه النشر الاسلامی، 1405 ق) ص 202، باب 21 .
[6] . «وفی صلاه عیسی خلف رجل من هذه الامه مع کونِهِ فی آخر الزمان و قرب قیام السائه، دلالهٌ للصحیح من الاقوالِ ان الارض لا تخلو عن قائم لله بحجّته» احمد بن علی بن حجر العسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری (بیروت، دار المعرفه)، ج 6، ص 494 .
[7] . آیه الله مکارم شیرازی، با همکاری جمعی از دانشمندان، پیام قرآن (قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دوم، 1374 ش) ج 9، ص 75 .
[8] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، (قاهره دار احیاء الکتب العربّیه 1960 م) ج 18، خطبه 147 .
[9] . یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید هاشم رسولی،(تهران، انتشارات علمیه اسلامیه ، چاپ چهارم) ج 1، ص 363 .
[10] . حر عاملی، اثباه الهداه، ج 2، ص 298 .
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه